مروری بر شرحهای نهج البلاغه
مقدمه
سنت شرح نویسى بر متون دینى قدمتى طولانى دارد. كتابهاى مقدس ادیان مختلف از سوى عالمان دینى با دقت و تامل مورد بررسىهاى دقیق و موشكافانه قرار گرفتهاند. در تاریخ اسلام، پس از قرآن كریم كه اصلى ترین و اصیل ترین منبع تمامى مسلمانان بشمار مىرود، تقریبا هیچ كتاب مقدس دیگرى، بسان نهج البلاغه مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته است. شارحان با انگیزههاى گوناگون اقدام به شرح نویسى مىكردهاند: توضیح واژگان دشواریاب، شرح مبانى كلامى، فلسفى مورد نظر، تحلیل و تبیین حوادث تاریخى كه به اجمال ذكر شدهاند، ذكر نكات ادبى و بلاغى، استفاده وعظ گونه و اخلاقى از متون دینى و به تعبیرى كمك به گسترش فرهنگ معنوى، نقل و نقد آراء شارحان پیشین، نقد و بررسى اسنادى و اثبات صحت روایات، و حتى اثبات قدرت علمى نویسندگان شرح، در زمره این انگیزهها بشمار مىروند.
در هر حال ، انگیزه شارحان هرچه كه بوده یا خواهد بود، ما اكنون وارث انبوهى از شرحهاى گوناگون بر نهجالبلاغه هستیم كه كم وبیش داراى مزایا و كاستیها، كژىها و راستىها و درستىها و نادرستى هاست. اما این همه، جزئى از فرهنگ مكتوب اسلامى بشمار رفته و بر ما است كه در شناسایى همه - یا اهم آنها - هر چند به اجمال، بكوشیم.
نخستین شرح
شرح سید فضل الله راوندى
راوندى در سفر خود به نجف، نسخه اصلی نهجالبلاغه را ملاحظه نموده و از روى آن نسخهاى براى خود نوشته و در ربیعالاول 511 به پایان رسانیده و پس از اتمام نسخه آن را قرائت، مقابله و تعلیقاتى بر آن نوشته و كلمات و جملات دشوار آن را شرح كرده، كه به عنوان اولین شرح بر نهج البلاغه قلمداد شده است(2)
نسخهاى از نهجالبلاغه در دست است كه محمد صادق بن محمد شفیع یزدى در 1132 از روى ابوالفتوح احمد بن ابىعبدالله بلكوبن ابى طالب آبى از روى نسخه سید فضلالله راوندى تحریر نموده و حواشى راوندى در آن نقل شده است. (3)
شرح نهج البلاغه وبرى
معارج نهج البلاغه یا شرح ابن فندق بیهقى
شرح معروفى است كه بیهقى در دو جزء بر نهج البلاغه نوشته، جزء اول آن را در 9 ربیعالاول 552 و جزء دوم آن را در 13 جمادىالاولى 552 به پایان رسانیده است.
از این كتاب نسخه منحصرى در آستان قدس رضوى به شماره 2052 موجود است، (6) و از روى همان نسخه از سوى كتابخانه حضرت آیةالله مرعشى در قم سال 1409 ه . ق به تحقیق استاد كتابشناس محمد تقى دانش پژوه به چاپ رسیده است.
منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه
الحمدلله الذى جعل آل محمد اصول البراعة و فروعها واتخذهم - و هم رحمة للعالمین - معدن البلاغة وینبوعها. نسخ متعددى از این شرح به دست ما رسیده كه استاد فقید سید عبدالعزیز طباطبائى هفت نسخه آن را معرفى نموده است(7).
حدائق الحقائق فى تفسیر دقائق افصحالخلائق
شرح ابن ابىالحدید
با اینهمه، شرح ابن ابىالحدید، على رغم استقبال فراوان، مورد نقدهاى متعدد و جدى، عمدتا از سوى منتقدان شیعى، نیز قرار گرفته است. از جمله مىتوان به نقد احمد بن طاوس (م 673 ه . ق) با نام الروح فى نقض ما ابرمه ابن ابىالحدید، اشاره كرد. (16) شیخ یوسف بحرانى (م 1186 ه . ق) هم انتقادات خود را بر این اثر سلاسل الحدید لتقیید ابن ابىالحدید، نامیده است. (17) كتاب دیگرى با نام سلاسل الحدید فى رد ابن ابىالحدید اثر مصطفى بن محمد امین(م 1331) دیده مىشود. (18) از دیگر نقدها مىتوان به الرد على ابن ابىالحدید اثر شیخ على بن حسن بلادى بحرانى (م 1340)، (19) الشهاب العتید على شرح ابن ابىالحدید، نگاشته شیخ عبدالنبى عراقى، (20) والرد على ابن ابىالحدید اثر شیخ طالب حیدر اشاره كرد(21)
ابن ابىالحدید در مبانى كلامى، معتزلى و به علت موافقت با جاحظ، معتزلى جاحظى است. هرچند برخى كوشیدهاند از ابن ابىالحدید چهرهاى به عنوان یك شیعى غالى نشان دهند، اما بررسى شرح نهج البلاغه نشانگر گرایشات معتزلى او است. وى در آغاز كتاب، اتفاق همه شیوخ معتزلى خود را بر صحت شرعى بیعت با خلیفه اول نقل نموده و بر فقدان نصى از جانب رسول الله صلى الله علیه و آله در بیعت با وى تاكید مىكند و مىافزاید انتخاب مردم كه هم به اجماع و هم به غیراجماع، راه تعیین پیشوا شمرده شده، موجب صحت آن است. همو به پیروى از مكتب معتزله بغداد، امام على علیه السلام را برتر از خلفاى پیشین دانسته و این برترى را هم در كثرت ثواب و هم در فضایل و خصال حمیده مىداند. با این همه به عقیده او، افضلیت امام، امرى ضرورى نیست! همچنین او معتقد است كه هیچ نصى بر خلافت امیرالمؤمنین على علیه السلام از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم وارد نشده است.
ابن ابىالحدید این اثر را در بیست جزء و به نام ابن علقمى وزیرى تالیف كرد. وى نگارش این شرح را در اول رجب 644 هجرى آغاز و در پایان صفر 649 تمام كرد. او در پایان كتاب خود مىنویسد. تدوین این اثر چهار سال و هشت ماه طول كشید كه برابر است با مدت خلافت حضرت على علیه السلام . به گزارش هندوشاه به پاس نگارش این اثر هدایایى گرانقیمت از سوى ابنعلقمى به او اهدا شد.
اهمیت شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید، با چشم پوشى از نقاط ضعف عقیدتى، عمدتا در گزارشهاى مفصل تاریخى است. او در تدوین این گزارشها علاوه بر استفاده از منابع مشهورى چون اغانى ابىالفرج اصفهانى، سیره ابنهشام و تاریخ طبرى، از برخى منابع نادر استفاده كرده كه امروزه از میان رفته یا در دسترس قرار ندارند.
از این جمله مىتوان به كتابهایى نظیر المقالات تالیف زرقان شاگرد ابراهیم بن سیار نظام، المقالات ابوالقاسم كعبى بلخى، كتاب فضایل امیرالمؤمنین على علیه السلام اثر احمد بن حنبل، كتاب الجمل هشام بن محمد كاتبى و كتاب الكنت از ابراهیم بن سیار نظام، اشاره كرد.
گذشته از شرح حوادثى كه به گونهاى در متن نهج البلاغه بدان اشاره شده، شرح ابن ابىالحدید به لحاظ حضور و حیات وى در زمان حمله مغول و انعكاس حوادث مربوط به خروج مغول، فتح ماوراءالنهر و خراسان و عراق و دیگر نواحى و هجوم آنان به بغداد، از منابع مهم تاریخى در این موضوع به شمار مىرود.
با این همه ابن ابىالحدید گاه چنان در نقل حوادث تاریخى راه افراط را در پیش مىگیرد كه مىتوان تاریخ ابن ابىالحدید را از شرح نهج البلاغه وى بسان كتابى مستقل استخراج كرد. و گاه در پارهاى موارد اصلا اشارهاى به حادثه تاریخى نمىكند.
درمورد مباحث ادبى نیز این افراط و تفریط گاه به چشم مىخورد. در برخى موارد نیز اشتباهات چشمگیرى دیده مىشود. براى نمونه وى خطبه 39 را به حادثه غارت نعمانى نسبت مىدهد، در حالى كه این خطبه به مناسبت كشته شدن محمد بن ابىبكر ایراد شده است. نیز خطبه 29 را به حادثه غارت ضحاك نسبت مىدهد، درحالى كه مربوط به داستان معاویه است. (22) از دیگر مواردى كه درباره شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید گفته شده، عدم رعایت مناسبت نقل مطالب در بسیارى از موارد است، هرچند كه بسیارى از این مطالب داراى اهمیت هستند. (23
)
مصباح السالكین
قبل از پرداختن به روش ابن میثم در این شرح و ذكر ویژگىهاى آن، لازم به تذكر است كه وى پس از نگارش این شرح، آن را تلخیص نموده و آن را اختیار مصباح السالكین نامیده است.
شرح علامه حلى
نسخهاى از شرح نهجالبلاغهاى در كتابخانه دكتر على اصغر مهدوى در تهران موجود است كه طبق قرائن قطعیه مؤلف آن از دانشمندان سده هشتم هجرى است. و گفته شده كه این شرح همان شرح علامه حلى است. خوشبختانه این نسخه با تحقیق شیخ عزیزالله عطاردى با عنوان "شرح نهج البلاغه شارح محقق من اعلام القرن الثامن" در سال 1375 ه . ش در 530 صفحه منتشر شده است كه محقق، انتساب آن را به علامه حلى یقینى نمىداند.
اما قرائن قوى احتمال انتساب آن به علامه حلى، مردود نیست. از جمله آن كه در این شرح سوال و جوابى بین شارح و خواجه رشیدالدین فضلالله همدانى طرح شده، كه این گونه سوال و جوابها بین علامه حلى و خواجه رشیدالدین در موارد متعدد دیگر، در دست است. از جمله رساله فوائد زیارت خواجه رشیدالدین فضلالله است كه آن را در سال 709 ه . ق در پاسخ علامه حلى نگاشته است. (29)
هم چنین مناظرهاى بین علامه حلى و خواجه رشیدالدین درباره جمع بین آیه «قل رب زدنى علما» و حدیث حضرت على علیه السلام «لو كشف الغطاء ما ازددت یقینا» صورت گرفته كه امروزه نسخه آن در دست است. (30)
هم چنین در كتاب «كاوشى در نهج البلاغه» درباره انتساب این شرح به علامه حلى بحث شده است. (31)
شرح ابنعتایقى
ابنعتایقى شرح خودش را در چهار جلد تالیف نموده و جلد سوم آن را در 786 ه . ق به پایان رسانیده است. او شرحش را از سه شرح ابن مثیم و ابن ابىالحدید و قطبالدین كیدرى گزینش نموده و در مواردى نظرات ابن ابىالحدید را نقد نموده است.
از شرح ابنعتایقى فقط جلد اول و جلد سوم آن باقى مانده كه از سوى بنیاد نهجالبلاغه در دست تحقیق و انتشار است . اما از جلد دوم و چهارم تا كنون نسخهاى شناسایى نشده است. (33)
پی نوشت:
1- سید عبدالعزیز طباطبائى، فى رحاب نهجالبلاغه، مجله تراثنا، ش 35 و 36 ص 160.
2- آقا بزرگ تهرانى، الذریعهاى تصانیف الشیعه 14/143/ سید عبدالعزیز طباطبائى فى رحاب نهجالبلاغه (تهرانشناسى 35- 36) ص 170.
3- فهرست نسخههاى خطى كتابخانه حضرت آیةالله مرعشى، ج 1 ص 302 نسخه شماره 273، نسخه دیگرى كه از روى نسخه سید فضل الله تحریر شده، نسخه شماره 1190 كتابخانه رضا در رامپور هند نگهدارى مىشود و فیلم آن به شماره 5046 در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران نگهدارى مىشود.(فهرست میكروفیلمهاى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران 3/526)
4- سیدعبدالعزیز طباطبائى، نهجالبلاغه عبدالقرون، (تراثنا ش 37 ص 152)
5- براى شرح حال وى رك: تراثنا، ش 37 صص 154- 187.
6- فهرست نسخ خطى كتابخانه آستانه قدس رضوى ج 5 ص 171 این نسخه را تاج كرمانى تحریر نموده و در 14 صفر 705 به پایان رسانیده است.
7- نهجالبلاغه عبرالقرون، تراثنا، ش 38 و 39 ص 264 و 265.
8- براى شرح حال وى رك: سید عبدالعزیز طباطبائى، نهج البلاغه عبدالقرون، (چاپ شده در مجله تراثنا ش 37 و 9- صص 302- 319 در مورد وى بنگرید به: ابن كثیر، البدایة والنهایة، ج 13 ص 119/ مقریزى، السلوك ج 1، ص 407/ ابن شاكر، فوات الوفیات ج 1، ص 248.
10- دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 2، ص 620 .
11- فهرست كتابخانه ملى، ج 4 ص 360 .
12- فهرست كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج 2 ص 253.
13- آقا بزرگ تهرانى، الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 2 ص 87 .
14- همان، ج 13 ص 134 .
15- همان، ج 14، ص 126 .
16- عبدالزهرا خطیب، مصادر نهجالبلاغه، ج 1 ص 218 .
17- تهرانى، همان، ج 12 ص 210 .
18- خطیب، همان، ج 1 ص 220 .
19- همان، ج 1 ص 219 .
20- تهرانى، همان، ج 14 ص 255 .
21- خطیب، همان، ج 1 ص 220 .
22- گزارشى از این اشتباهات را مىتوان در فصلهاى 34 و 60 بهجالصباغه فى شرح نهجالبلاغه ملاحظه كرد.
23- در رابطه با شرح ابن ابىالحدید، نوشته آقاى صادق حسن زاده مراغى، چاپ شده در كتاب نهجالبلاغه از منظر فرزانگان صص 187- 212 مراجعه شود.
24- در مورد ذیل بنگرید به: دایرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4 ص 716/ نیز طبقات اعلام الشیعه، روضات الجنات، قصص العلماء، ریاض العلماء .
25- رجال العلامة الحلى، قم، منشورات دضى، ص 47.
26- الذریعه 14/124، قم 1959.
27- كشفالحجب والاستار، ص 496/ قم 2783، سیداعجاز حسین نیشابورى .
28- خوانسارى، روضات الجنات، ص 172.
29- رسایل خطى فارسى، دفتر دوم، ص 51- 69.
30- رسول جعفریان، تاریخ تشیع، ج 2 ص 664 .
31- كاوشى در نهج البلاغه، ص 64 و مقالات كنگره سوم و چهارم بزرگداشت نهجالبلاغه، ص 284 مقاله "شارحان نهجالبلاغه".
32- براى شرح حال ابن عتایقى رك: مجله وقف میراث جاویدان، ش 25 و 26، ص 94- 96 و براى آثار وى رك به مجله آئینه پژوهش (ش 48 آذر و دى 1376 ه . ش ص 98- 104)
33- براى نمونه شرح ابن عتایقى به مجله وقف میراث جاویدان ش 25 و 26 ص 97- 98.